نقض حقوق زنان در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی

نگارندگان: م . ع افشار  / سارا . ص

 

در فقه  و سنت ایران که تمدن ۲۰۰۰ ساله را يدک می کشد همواره تبعیض‌های زیادی علیه زنان وجود دارد و دلایل عقلی برای آن موجود نیست این در حالی است که  قوانین ایران از قران و فقه اسلامی نشات گرفته است و نمی تواند تفاوت حقوق زن و مرد را قبول کند، قوانینی که محصول جوامع مرد سالاری است و عموماً به نفع مردان نوشته شده است و در نگاه کلی حقوق بشر امروز آن را قبول ندارد. باورهای ملت‌ها در طول زمان به سرعت تغییر می‌کند، تکنولوژی بر زندگی انسان‌ها اثر می‌گذارد و دامنه آزادی‌های فردی هر روز گسترده‌تر می‌شود و حقوق بشر هر روز از ضمانت اجراهای حقوقی بیشتری بهره‌مند می‌ شود و اگر در این میان قوانین همواره ثابت باشند و خود را با اصول جدید منطبق نکنند ، اعتبار قوانین بین مردم از میان خواهد رفت. باید گفت که وضعیت حقوق زنان در ایران از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی ناگوار بوده است و در حال حاضر نیز در بر همان پاشنه می‌چرخد و رژیم جمهوری اسلامی همچنان حقوق انسانی زنان ایرانی را همه جانبه نقض می‌کند. تأمل در مصادیق شرعی حقوق زن در نقش همسری، معرف مصادیقی از حقوق زن است که در جامعه کمتر شناخته شده است و در ارتباط با این مسئله، در منابع سه گانه شرع ، عرف و قانون نوعی ناسازگاری و شکاف وجود دارد و همگی بیانگر این است که ساختار قوانین سنت ‌گرایانه از اساس معیوب و نیازمند تغییر اساسی می باشند. در این تحقیق به بیان نمونه هایی از نقض آشکار حقوق زنان در ابعاد مختلف پرداخته و خواهیم گفت که تنها راه  خروج از این وضعیت دردناک ، تغییر قانون اساسی  و تغییر رژیم جمهوری اسلامی و معدوم ساختن فقه اسلامی از فرهنگ و تمدن ایران می باشد.

موارد نقض آشکار حقوق زنان در ایران

با آفرینش دین اسلام بر پایه تعالیم مذهبی و اسلامی، افکار غلط و سنتی روحانیون در 40 سال گذشته تا کنون در ذهن مردم این گونه حک کرده است که خداوند زن را برای ایفای وظایف خاصی از جمله وسیله ای برای زاییدن فرزند و رفع میل جنسی مردان آفریده است و در نتیجه روحانیون به نمایندگی از خدا انجام این رسالت را برای خود تعریف کرده اند. زنان در جمهوری اسلامی ایران از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند و تحقیر و نابرابری به عادتی همیشگی تبدیل شده است. از جمله این نابرابری‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱-پوشش اجباری سر و بدن

۲-برابری دو زن با یک مرد در موارد نیاز به شاهد در دادگاهها

۳-نداشتن اجازه خروج از کشور بدون اجازه شوهر

۴- نصف بودن دیه زن نسبت به مرد

۵-محرومیت از ورود به استادیوم ورزشی

۶-محرومیت از دوچرخه سواری در مراکز عمومی

۷-تعیین سن مجازات کیفری ۹ سال برای دختران

۸- اجازه ازدواج به مرد تا ۴ زن

۹- محرومیت زنان در حوزه موسیقی و خواندن آواز

۱۰-تبعیض در حق طلاق

۱۱-تجاوز جنسی مرد بدون رضایت زن

پرسش این است که در قرن ۲۱ میلادی و با پیشرفت تکنولوژی یک زن چگونه می‌تواند از این تبعیض و ناعدالتی ها رهایی یابد؟

وجود این تبعیض ها موضوع جدیدی نیست و بحث آن از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون وجود داشته است و زنان در جامعه ایران از محدودیت ها و محرومیت های اجتماعی برخوردار هستند. یکی از مسایل مهم در تبعیض زن و مرد، نصف بودن دیه زن در مواقع قتل است. نصف بودن ديه زنان در برابر مردان، يکی از بحث های فقهی اسلام است که حکومت ايران، همواره در برابر آن حساسيت زيادی نشان داده است. مطابق آیه 178 سوره بقره در قران کریم: دیه زن ، نصف دیه مرد تعیین شده است و قانون مجازات اسلامی نیز بر گرفته از این کتاب آسمانی است که باید آن را ناقض ابتدایی‌ترین حقوق زنان دانست. علاوه بر آن ، در قوانین ارث نیز عدالت بین زن و مرد رعایت نمی شود و زن از شوهر به میزان 8/1 از اموال به جامانده از شوهر ارث می برد و حتی دوچرخه‌ سواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید مردان باشد، حرام اعلام شده است و مردان با اختیاراتی که قران کریم  به آنان داده است حق دارند که همزمان چهار زن به عقد دائم خود درآورند. در اسلام به حکم دین، مرد هر وقت که بخواهد می‌تواند زن خود را طلاق بدهد اما زن باید کلی مدرک و دلیل نزد قاضی شرع ببرد تا بتواند ثابت کند که  در مشقت و سختی است و آنگاه شاید بتواند از شوهر ظالمش طلاق بگیرد. به حکم شرع، زن تا وقتی باکره است، نمی‌تواند بدون اجازه پدر ازدواج کند و حتی اگر ۴۰ سال سن داشته باشد و اگر بدون اجازه ازدواج کند دادگاه می‌تواند ازدواجش را باطل اعلام کند. به حکم دین، زن بر فرزند صغیر حق ولایت ندارد. به حکم قران کریم دختران از ۹ سالگی در حوزه مسئولیت کیفری قرار می‌گیرند و چنانچه مرتکب جرمی شوند از آن‌گونه که در قانون مجازات اسلامی آمده است، مثل بزرگسالان مجازات می‌شوند. نکته مهم دیگر در نقض حقوق زنان، تجاوز جنسی مرد به زن(یعنی تجاوز بدون رضایت) می‌باشد و در قوانین ایران زن از این حیث نمی تواند علیه مرد شکایت کند و در نهایت یک زن ایرانی نمی تواند آواز بخواند و باید استعداد خود را ریشه کن نماید و همه این نابرابریها محصول تفکر روحانیت و فقه اسلام است. مقام‌های ایران با اصرار ورزیدن بر پیروی از فقه اسلامی،  می خواهند ثابت ‏‌کنند که در رأس حکومت فرمانروایی می کنند و این فرمانروایی بر پایه وحشت ، شکنجه و بی‌عدالتی استوار شده است و پایبندی بیهوده قانون‌گذار به مبانی اسلام، اصلی‌ترین علل نقض حقوق زنان در ایران  است.

نتیجه گیری

حقوق ایران بر گرفته از منابع سه گانه قران ، شرع اسلامی و فقه است و بین آنها نوعی ناهماهنگی و شکاف وجود دارد و همگی بیانگر این است که ساختار قوانین سنت ‌گرایانه از اساس معیوب و نیازمند تغییر اساسی می باشند. از دیدگاه اسلام زن باید مطیع مرد باشد و به او به عنوان یک ابزار و برده نگاه می شود و تا همیشه باید زیر سلطه مرد قرار بگیرد و رژیم جمهوری اسلامی ایران از زنان حمایت نمی کند و از این حیث زنان جامعه ایران از لحاظ روحی از ضعف جنسیتی رنج می برند و لازم است که فعالین حقوق بشر در سراسر جهان و همچنین سازمانهای بین المللی ضمن خاتمه دادن به این وضعیت اسفناک، خواستار توقف این نابرابریها گردند.