در مواجهه با سرکوب و سانسور، ساکت نمانیم

نگارش: مهشید شیرقاضی، بلاگر و فعال جنبش زنان

 

جوانان هنرمند و پر انرژی و فکور و منتقد در ایران، امروز محکوم به زیستن زیر سیاست های خشن و ضد بشریِ جمهوری اسلامی می باشند، سیاست ها و قانون هایی مضحک و اجباری که شور و نشاط زندگی ، طعم آزادی و پیشرفت را از آنان به زور چوب و چماق ، شکنجه و یا بستن سالن های رقص و استودیو های زیر زمینی و جریمه های سنگین و… گرفته است.

دختر و پسرانی که با صدا و زبان موسیقی معنای زندگی برایشان نمایان می شود اما مجبور به پذیرش سانسور و سرکوب و سکوت می شوند، یا باید کاری باب میل حکومت بسازند.

مدل ها و رقصنده هایی پر انرژی که استودیو ها و سالن هایشان یا تعطیل، یا تبدیل به نوحه خانی و مراسم های حکومتی می شود و با کوچکترین اعتراض، هنرمند منتقد را سرکوب می کنند .

این رژیم اصلاح طلب و اصولگرایش ضد هنر و ادبیات و موسیقی و شعرِ انتقادی و مردمی هستتند، و آنچه را محوز می دهند که یا خنثی باشد، یا باب میل حکومت، یا اینکه به خواب توده ها و توجیه وضعیت موجود کمک کند.

باید بگویم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رژیم ملایان، یکی از جنایتکار ترین و خیانتگر به حقوق جوانان ایران می باشد کسی که هنرمندان را بی ارزش می داند و به گفته ی وی گروه های موسیقی منتقد و زیرزمینی حتی در غرب هم نباید مجوز بگیرند (سخنرانی وی در قم) ! کسی که موسیقی و زبان زنده را حرام و هنرمندان را مجرم می شمارد برای مثال: به آثار موسیقی مردمی و انتقادی مجوز نمی دهد، و یا به تخریب استودیو هایی که  جوانان تمام وسایل را با شور و شوق با پول خود و سختی تهیه و درست کرده اند می پردازد.

من خود به عنوان جوانی از جامعه برای وجود همچین رهبری و رژیمی تأسف می خورم چرا که تمام شادی ها را شیطانی و از خوش حالی مردم رعب و وحشت دارند و یا هنرمندان منتقد را مجرم می شمارند و موسیقی اعتراضی و مردمی را بی ارزش می دانند.

اما شادم که طرفدارهای موسیقی و هنر انتقادی و زیرزمینی، چند برابر خوانندگان مجاز و حکومتی و حکومت پسند می باشند.

لذا می توان فهمید لیاقت و صلاحیت این پست و مقام ها را این خون خواران جمهوری اسلامی ندارند .

این حق یک جامعه است که هنر در آن جریان داشته باشد هنری که زبان عشق می باشد هنری که می شود با آن فرهنگ سازی کرد ، خواسته ی هنرمندان زیرزمینی تخریب یک حکومت نیست خواسته ی آنان فراهم کردن شادی جوانان است خواسته ی آنان نشان دادن سختی زندگی مردم به حکومت است و حتی فرهنگ سازی .

رهبر جامعه ای که فرهنگ درست زندگی کردن و آزاد زندگی کردن را فرهنگی اشتباه و غربی می داند مسلما جرم خوانندگان را ترویج شیطان پرستی یا فرهنگ غربی میشمارد چرا که اینچنین نیست خواسته ی خوانندگان آزادانه کار کردن است آزادانه سخن گفتن است یا رقصنده هایی که حق تمرین را از آنان سلب می کنند و یا برای زنان حرام و ممنوع می کنند و حتی حق ورود به استادیوم ها و مسابقات را از آنان گرفته اند.

رقصنده هایی که با تلاش فراوان مسابقات را پشت سر می گذرانند ولی برای مراحل بعد اجازه ی خروج کشور را به آنها نمی دهند و جای پیشرفت را بر آنان بسته اند یا تمرین هایی که تعطیل می شود به دلیل ماه رمضان و یا بر هم ریختن مسابقات کشوری به دست نیروی بسیج .

این زندگی هنرمندان و ورزشکارانی که در سرکوب به سر می برند با توجه به این که هیچ حمایتی از آن ها نمی شود بلکه حق آنها را صلب و آنها را مجرم می شمارند و به وضوح می توان دید که این عکس العمل ها نشانه ی هراس رژیم دیکتاتوری اسلامی ایران است اما باید توجه داشت سرکوب شادی جوانان سبب زیر زمینی شدن آنها و افزایش اعتیاد می شود. گفته های من بخشی کوچکی از مشکلات جوانان ایران می باشد و امیدوارم که به زودی حاکمیت این خون خوار ها از بین برود.